درمان افسردگی در مردان ،درمان افسردگی در مردان،علایم افسردگی در مردان و درمان آن،راههای درمان افسردگی در مردان،درمان گیاهی افسردگی در مردان،درمان افسردگی شدید در مردان،درمان افسردگی مردان،درمان افسردگی مردان بعد از طلاق،روش های درمان افسردگی در مردان
در این مطلب از سایت جسارت به درمان افسردگی در مردان می پردازیم.امیدواریم این مطلب مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد.
افسردگی با
آن که به بیماری زنان شهرت یافته است در زندگی مردان نیز بسیار تاثیرگذار
بوده و نقش آن بیش از آن چیزی است که گمان می‌رود.
ا بیان اینکه مردان سعی می‌کنند بر افسردگی خود سرپوش بگذارند،
متاسفانه بسیاری از مردان اقرار به بروز افسردگی را دور از شأن و خصلت مردانه می‌دانند؛
در واقع زنان معمولاً قادر به درونی ساختن فشارهای روحی هستند و ضمن پذیرش مشکلات درونی، سعی در ابراز و گفت‌وگو درباره آن دارند.
مردان تحمل کمتری برای دردهایی که وجودشان را میآزارد، دارند از این رو دست به واکنشهایی میزنند
که یا از آن بگریزند یا آن را در محفظه جدیدی به غیر از درون خود منتقل کنند.
پناه بردن به موادمخدر، پرکاری و تلاش برای فراموش کردن اختلال روحی خود از طریق مشغولیت زیاد،
رفتارهای اعتیادگونه نظیر روابط جنسی خارج از دایره ازدواج، گوشهگیری و قطع ارتباط با دنیای بیرون و
توسل به خشونت از جمله راهکارهایی است که مردان در مواجهه با افسردگی پیش می‌گیرند.
دلایل افسردگی بین مردان و زنان نیز می‌تواند متفاوت باشد،
زنان وقتی غمگین و افسرده می‌شوند احساس ضعف و از دست دادن قدرت را تجربه می‌کنند
در صورتی که مردان در موقعیت مشابه احساس قطع رابطه با نزدیکترین عزیزان را از خود بروز می‌دهند.
متاسفانه عزلتگزینی مردان شروعش از کودکی و زمانی است که به پسرها میآموزند ضعف خود را بروز ندهند و احساسات خود را پنهان کنند.
برای مردان و مبارزه این قشر با افسردگی پیوند و تماس دوباره بسیار ضروری است.
معالجه مردان افسرده مقدمتاً با حل عوارض جانبی اختلال مخفی نگه داشته شده شروع میشود.
در واقع
مردان افسرده مشخصاً خوب است متوجه شوند راهکارهای نادرست جهت درمان،
لایههای جدیدی از ناهنجاری را بر آنان تحمیل خواهد کرد.
درست است که شرایط هر فردی کاملا متفاوت از دیگری است ،
ولی افسردگی باعث می شود مردم احساس تنهایی، بی کفایتی و سوء تفاهم و حتی انزوا کنند.
به همین دلیل گاهی اوقات دوست نداریم دردمان را به کسانی که دوستشان داریم ابرازکنیم.
دلیل دیگر آن است که توسط افراد دیگر صدمه دیده ایم و نمی خواهیم ریسک کنیم و حالمان از آنچه هست بدتر شود.
وقتی یک فرد افسرده از عشق خود بدون گفت و گو عقب می کشد، سبب سوء برداشت های زیادی می شود.
همسر او ممکن است متوجه نشود که چرا رابطه ی جدی آنها به سردی، انحراف و حتی خشونت کشیده شده است.
آنها ممکن
است تعجب کنند چه کرده اند که طرف مقابلشان را رنجانده اند یا ممکن است
بترسند که نکند ناگهان شریکشان انها را تنها بگذارد.
افسردگی علاوه بر ایجاداحساسات شدید مانند خجالت، ناراحتی و بی ارزشی می تواند خودش را به شکل مشکلات جسمی نیز نشان دهد.
این مشکلات شامل تغییر در تحریکات جنسی، خواب و اشتها می شود و ممکن است باعث کاهش انرژی و
حتی درد جسمی مثل سر درد ، شکم درد ، کمر درد یا گردن درد شود.
این موضوع باعث ناراحتی بیشتر همسر شما می شود که چرا کسی را که دوستش دارند بیمار است
یا علاقه ای به رویداد ها و فعالیت هایی مثل رابطه ی جنسی ندارد.
درصورتی‌که علائم خطر افسردگی شدید در شما وجود دارند بلافاصله تقاضای کمک کنید.
دست و پنجه نرم کردن با افسردگی امر مهمی در زندگی انسان‌هاست.
برای درمان خود زمان بگذارید و به زندگی خود نگاه کنید و ببینید چه چیزهایی در زندگی شما به‌خوبی پیش می‌روند،
چه چیزهای با مشکل مواجه شده و چه چیزهایی نیاز به تغییر دارند.
گفتگو را در اولویت اول بگذارید.
این کار می تواند بسیار آسان باشد. مثل تغییر جمله ی ” خدایا خیلی ناراحتم ” به ” من افسرده ام ” .
با این کار باعث می شوید همسرتان بفهمد که این حال شما از ناراحتی به خاطر راه بندان یا مشکل پولی، شدیدتر است.
محرک ها، اخطارها، نشانه ها و علائم خود را برایش توضیح دهید تا راجع به بیماری شما بهتر بفهمد و با افسردگی شما حمایتی برخورد کند.
برای من هنوز سخت است که بگویم “افسرده هستم “. به دلایلی این دو کلمه در گلویم مثل سیمان چسبیده اند.
شرمندگی سالهای زیادی به این دو کلمه وصل شده و انگار که من تسلیم افسردگی شده ام.
در طول زمان همسرم راهی پیدا کرده است که بتوانیم در زمان افسردگی گفتگو را ادامه دهیم.
او خواهد پرسید که :در آشپزخانه ای یا پذیرایی؟ به این معنی که در حال حاضر چه حدی از حس افسردگی را داری؟
و من جواب خواهم داد : در پایین خیابان یا راهرو یا روی تخت!
یک راه دیگر که گفتگویمان را افزایش می دهیم، پرسیدن سوال های دقیق تر است.
وقتی من می گویم ” حالم خوب نیست ” او خواهد پرسید ” از نظر جسمی یا عاطفی ؟” .
اینکار به مکالمه ماجریان می دهد به جای اینکه هردو ساکت شویم.
بااینکه بسیاری از عارضه‌های پزشکی علت مشخصی داشته و روند درمانی آنها مشخص است،
افسردگی پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. افسردگی اثر یک عدم توازن مواد شیمیایی
در مغز نیست که بتوان آن را به سادگی و با استفاده از دارو درمان کرد.
این عارضه در اثر ترکیبی از عوامل بیولوژیک، فیزیولوژیک و اجتماعی ایجاد میشود. به‌عبارت‌دیگر،
انتخاب‌های سبک زندگی فرد، روابط او و مهارت‌های اجتماعی و تطبیق‌پذیری او به اندازه و
حتی بیشتر از عوامل ژنتیکی در ایجاد افسردگی دخیل خواهند بود.
گام اول برای به دست آوردن درمان مناسب، مراجعه و مشاوره با پزشک متخصص است.
او می تواند
آزمایش های بالینی یا آزمایشگاهی را انجام دهد تا احتمال وجود بیماری های
دیگری که ممکن است علائم مشابه افسردگی داشته باشد، را رد کند.
گاهی نیز داروهای مصرفی ما موجب تاثیر گذاری بر روی خلق و خو می شوند.
مشاوره
اولیه با پزشک می تواند تعیین کند که آیا داروهایی که در حال حاضر مصرف می
کنید می تواند عاملی برای ایجاد افسردگی باشد یا خیر؟
پزشک باید
سابقه کامل علائم را از بیمار دریافت کند. به همین دلیل بهتر است در مورد
موضوعات زیر به پزشک اطلاعات دقیقی را ارائه دهید:
چه زمانی علائمتان شروع می شود؟
این علائم چه مدت طول می کشد؟
علائم افسردگی چقدر شدید است و چقدر بر روی زندگی شخصی شما اثر می گذارد؟
آیا سابقه خانوادگی ابتلا به افسردگی را دارید یا خیر؟
افسردگی را یک هیولای مخرب تصور کنید که هر روز بر روی شانه شما می‌نشیند و
در گوش شما زمرمه میکند که در دنیای مملو از تاریکی‌ها و بدی‌ها زندگی می‌کنید.
مدام به شما یادآور میشود که فرد بی‌ارزشی هستید و سزاوار و شایسته روابط اجتماعی نیستید و
منفی‌بافی‌هایی از این قبیل. به حرف او گوش ندهید!
بیشتر بخوانید :
